کسانی که در ریاضی ضعیف هستند دو دسته اند:
- دسته اول کسانی هستند که برای خواندن ریاضی وقت میگذارند، اما چون روشهای صحیح مطالعه و یادگیری این درس را نمیدانند از وقتی که میگذارند نتیجه نمیگیرند.
- دسته دوم آنهایی هستند که برای درس خواندن اصلا وقتی نمیگذارند. آنها اگر کمی حساب و کتاب کنند میبینند که برای همه چیز وقت دارند جز درس خواندن. به هر حال تصمیم با خود آنهاست اگر واقعا میخواهند چیزی یاد بگیرند -چه ریاضی ویا هر درس دیگر- لازم است مقداری از وقت خود رابه درس خواندن اختصاص دهند. مشکل اصلی این دسته افراد این است که یا به این کار اهمیتی نمیدهند یا علاقه ندارند.
اصول مطالعه ریاضی
اصول ومفاهیم رابه جای حفظ کردن بفهمید.
قسمتی مهمی از ریاضی، مجموعه ای ازاصول ومفاهیم است وبقیه آن استفاده ازآن اصول ومفاهیم برای حل مسائل است.
تا این اصول را خوب درک نکنید نمیتوانید از آنها برای حل مسئله استفاده کنید در هر کتاب مجموعه ای از اصول ومفاهیم وجود دارد که باید آنها را بشناسید وخوب بفهمید.
اصول ریاضی روی هم قرار میگیرند.
اصول ومفاهیم ریاضی مثل آجرهای دیوار روی هم قرار میگیرند. اگر مفاهیم اولیه را خوب درک نکنید به تدریج در فهم اصول ومفاهیم بعدی هم مشکل خواهید داشت و این مشکل همین طور ادامه خواهد داشت تاجایی که در مراحل بالاتر چیزی متوجه نخواهید شد. اگر میبینید بعضی ازقسمتهای کتاب فعلی تان را خوب متوجه نمیشوید و نمیتوانید مسائل را حل کنید حتماٌ بعضی ازمفاهیم سالهای قبل را متوجه نشده اید.
ریاضی تماشا کردنی نیست!
هیچ کس فقط با رفتن به کلاس، تماشای معلم وانجام سرسری تکلیفها ریاضی یاد نمیگیرد. برای یادگیری باید در مطالعه فعال باشید واقعا در کلاس درس حضور داشته باشید ودر همه مراحل مطالعه و یادگیری توجه داشته باشید، خوب یادداشت کنید، حتی اگرمعلم تکلیفی نداده شما حتما درخانه تکلیفهایی را برای خود انجام دهید.
تمرین تمرین تمرین!
هیچ چیز مانند حل مسئله به فهم ریاضی کمک نمیکند. به تمرینها و مسئلهها مانند کاری اجباری که باید به معلم تحویل دهید نگاه نکنید. مسئلهها راهی هستند که شما ریاضی را بهتر بفهمید. فراموش نکنید مسئلهها و تمرینها وسیله یادگیری هستند.
تعریفها را بنویسید.
یکی از راههای ساده برای فهم دقیق تر اصول و مفاهیم ریاضی نوشتن آنهاست. همه ما هنگام نوشتن دقت بیشتری داریم. وقتی مطلبی را مینویسید اگر در همان حال سعی کنید آن را بفهمید آن مطلب با مطالب قبلی پیوند میخورد وآن را راحت تر حفظ میکنید. این کار شما را فعالتر میکند.
با مفاهیم واصول درگیر شوید.
وقتی اصل یا قضیه ای را در ریاضی میخوانید. فکر کنید آیا واقعاً درست است؟ آیا موردی میتوانید پیدا کنید که در مورد آن صادق نباشد؟ عکس آن قضیه چه طور است؟
چگونه مسئلههای ریاضی را حل کنیم؟
برای حل کردن مسائل ریاضی روشها و مراحل مختلفی پیشنهاد شده است که بیشتر آنها به هم شبیه هستند. الگویی که در این جا به شما معرفی میشود از معتبرین الگوهای حل مسائل ریاضی اقتباس شده است.
مراحل حل یک مسئله 1- مسئله را بفهمید. 2- برای حل مسئله نقشه بکشید. 3- معادله یا فرمولها را بنویسید. 4- مسئله را حل کنید. 5- راه حل خود را چک کنید.
بهترین راه برای درک این مراحل این است که چند تا از مسئلههای درسی تان را قدم به قدم با این روش حل کنید.
1- مسئله را بفهمید.
مسئله را با دقّت بخوانید. مشکل خیلی از دانش آموزان در حل مسائل ریاضی این است که سرسری نگاهی به مسئله میاندازد و فکر میکنند مسئله را فهمیده اند. باید بدانید وقتی مسئله را خوب فهمیده اید که بتوانید مسئله را به زبان خودتان توضیح دهید. اطلاعات مسئله را بیرون بکشید. وقتی مطمئن شدید که مسئله از شما چه میخواهد، یک بار دیگر مسئله را بخوانید برای این که ببینید صورت مسئله چه اطلاعاتی دراختیار شما قرار میدهد و چه چیزهایی از شما میخواهد؟ آیا در مسئله شرطهایی اعلام شده است؟ از این شرطها هم میتوانید اطلاعاتی به دست آورید؟
در این مر حله:
خیلی دقیق بنویسید چه چیزهایی را میدانید؟
خیلی دقیق بنویسید چه چیزهایی را باید پیدا کنید؟
برای مسئله نمودار بکشید. در صورت امکان مسئله را به صورت تصویر، نمودار یا طرحی ساده بکشید تا آن را بهتر درک کنید.
2- برای حل مسئله نقشه بکشید.
بین اطلاعاتی که دارید وجوابهایی که میخواهید به دست آورید چه ارتباطی وجود دارد؟ فکر کنید برای این که این مسئله را حل کنید و به راه حل نهایی برسید قدم به قدم از چه مسیرهایی باید بروید. از اطلاعاتی که دارید چه استفاده ای میکنید؟ چه اطلاعات دیگری نیاز دارید تا بتوانید مسئله را حل کنید؟ چه فرمولهایی نیاز دارید؟ اگربین اطلاعاتی که داده شده راهی منطقی به جواب پیدا نمیکنید به اطلاعات داده شده فکر کنید و تلاش کنید و ببینید از آن اطلاعات چه نتیجههایی میتوانید بگیرید؟ حتی اگر این نتیجهها چیزی نیست که از شما میخواهد اما با تلاشی که انجام میدهید معمولا سرنخهایی را پیدا میکنید. مسئله سادهتری حل کنید. اگر نمیتوانید مسئله ای را حل کنید. مسئله ای را حل کنید. مسئله ای مشابه، اما ساده تری را حل کنید وآن را با این مسئله مقایسه کنید. ببیینید این مسئله چه چیزهای بیشتری دارد. راه دیگر این است که اعداد مسئله را ساده کنید تا بتوانید مسئله را راحت تر متوجه شوید.
3- معادله یا فرمولها را بنویسید.
شما باید فکر خودتان را یعنی ارتباط بین اطلاعاتی که دارید و اطلاعاتی که میخواهید به دست آورید را به زبان ریاضی بنویسید. اطلاعاتی را که دارید با علامتهای ریاضی بنویسید. اطلاعاتی را که هم که ندارید و میخواهید به دست آورید با علامتهای ریاضی بنو یسید. ساده ترین علامت مجهول همان ایکس معروف است.
4- مسئله را حل کنید.
حالا با استفاده از اطلاعات ورابطهها وفرمولهایی که دراختیاردارید مسئله را حل کنید.
5- راه حل خود را چک کنید.
هر مرحله را که انجام دادهاید از خودتان بپرسید، چرا وچگونه آن را انجام دادهاید؟ آیامیتوانید تمام مراحل حل مسئله یا تکلیف را با دلیل برای معلم یا همکلاسی تان توضیح دهید؟ وقتی معلم یا یکی از همکلاسیهای تان هم مسئله ای را حل میکند از خودتان بپرسید چرا؟ اگر جوابی داشتید آن را فهمیده اید وگرنه دلیل آن را بپرسید.
ازاشتباهات درس بگیرید. 1- تکالیف را مرورکنید. 2- برگههای امتحانی را ببینید. 3- کمک گرفتن ازمعلم، والدین یا همکلاسیهایتان. 4- عجله نکنید. 5- سر نخ اشتباه را پیدا کنید.